زبانحال امام محمد باقر علیه السلام
اخـتـر پـنجـم ز بـرج آسـمان چـارمیـنم مـن امـام ابـن امـام ابـن امـام مـتـقـیـنـم روح عشق و جان دین و زادۀ حبل المتینم وارث جانانه و هم نام خـتم الـمرسلیـنم بـاقـر الـعـلـم نـبـیّــم؛ نــور چـشـمـان عـلـیّـم حـجّـت حـقّـم ولـیّـم؛ من صـفـیّـم من سخـیّـم باز کردم بار دیگر میکشان می خانهها را باده کردم مهر کردم ساقیان پیمانهها را شرح دادم تاب دادم لـوحۀ افـسانهها را نور دادم شور دادم گوشه ویـرانهها را از عـلــوم بــیزوالــم از قـــدوم بـیمــثـالــم از جـلال و از جمالم از خصال و از کـمالـم چلچلراغ عرش شد روشن زنور ماه رویم نُه رواقُ نُه فلک را کردم عطر آگین زبویم چرخش چرخ مدوّر چرخد از یک تار مویم خیل حورالعین و غلمان محو رخسار نکویم اسم من در آسمانهاست کوی من در عرش اعلاست شائـق من حق تعـالاست مـادرم اُمِّ ابیهـاست هرکه امشب هر چه خواهد من به او اعطا نمایم هرکه سودا هر چه دارد من به او سودا نمایم هرکه مشکل هر چه دارد مشکلش را وا نمایم هر ویزای بقیع خواهد ز من امضا نمایم بـاقـرم مـشـکـل گـشـایـم مـن تـجـلّـی خـدایـم عـالـمـی را رهـنـمـایـم پـور شـاه کــربـلایـم |